آموزش: با این استراتژی پیام اصلی برند خودتان را متحول کنید.

چرا پیام و شعار برندتان امروزه بیش از گذشته مهم شده است؟ به این خاطر که شما فقط چند ثانیه فرصت دارید تا توجه یک خریداربالقوه را جلب کنید ، او را تحت تاثیر قرار بدید وجذبشان کنید تا در ادامه این سفر خرید همراهتان شوند. سلام ، من جِفری شاو (Jeffrey Shaw) ، نویسنده ، سخنران و مشاور کسب و کارهای کوچک هستم. خوشحالم که اینجا هستم تا به شما کمک کنم که چگونه مشتریان ایده آل خود را جذب کنید و با انها ارتباط برقرار کنید. من واقعا این تئوری را قبول ندارم که افراد دیگر مثل قبل توجه نمیکنند. چالش مهم تر و اصلی این است که ما باید شایسته توجه باشیم. این امر همچنین باعث میشود تا مسئولیتی را بر دوش کسب و کارها بزارد تا درک بهتری از مشتریان خود داشته باشند. کسب و کارها باید بتوانند پیام و شعاری تجاری انتخاب کنند که برای مشتریانشان جالب و گوشنواز باشد. چه چیزی توجه مشتری ایده آل شما را جلب می کند؟ و با پیشنهاد دادن چه چیزی انها هیجانزده میشوند؟ در دوره آموزش لینکدینِ با من همرا شوید تا استراتژی های انتخاب پیام و شعار مناسب برند تجاریتان را به شما اموزش دهم.

شرکت ها برای جلب رضایت برخی از مشتریان که هرگز راضی نمیشوند وقت زیادی را تلف میکنند یا با سعی در متقاعد کردن مردم در مورد ارزش خود ، انرژی خود را حروم میکنند. احتمالاً هم درباره اصل پارِتو شنیده اید که به آن قانون 80/20 نیز می گویند. قانون 80/20 بیان می کند که 80٪ از درآمد شما از 20٪ از مشتریان شما تأمین می شود. اگرچه ممکن است که داده های اماری و ریاضی در این مورد وجود داشته باشد ، اما این راه کارآمد و سودآور برای اداره یک تجارت نیست ، زیرا اگر 80٪ از درآمد شما از 20٪ از مشتریان شما باشد و آنچه واقعاً اتفاق می افتد این است که شما وقت خود را در برای هشت مشتری در ده مشتری تلف میکنید. شما خودتا مشتریان را خوب می شناسید ، مشتریانی هستند که برایشان باید به عقب و جلو خم بشید و علنا برایشان هر کاری بکنید و معمولا در معامله با این دسته مشتریان کمترین سود را دارید. از طرف دیگر ، مشتریانی هستند که کار با آنها لذت بخش است ، که در معاملاتتان تقریباً همیشه سود بیشتری دارید. حتما هم به دنبال مشتری های اینجوری هستید، مگر نه؟ خوب پس ، چگونه این کار را انجام می دهید؟ اول از همه یادتان باشد که این وظیفه شما نیست که کسی را متقاعد کنید که متوجه شه ارزشش را دارید. به عنوان بازاریاب ، این وظیفه شماست که مشتریانی ایده آل پیدا کنید که از قبل برای کاری که انجام می دهید ارزش قائل باشند. شما این کار را با ساختن پیام تجاری، به خصوص برای مشتری های ایده آل تان انجام میدهید. باید اول بفهمیم که نقطه شروع شما کجاست و اهداف شما چه هستند. در ادامه به پنج نکته اساسی اشاره کرده ام. شماره یک ، چند درصد از مشتریان فعلی خود را مشتریان ایده آل خود می دانید؟ اگر چندین نوع مخاطب داشته باشید ، برای هر دسته از مخاطبین چند درصد است؟ شماره دو ، دوست دارید چند درصد از مشتریان شما مشتریان ایده آل شما باشند؟ و بیایید در اینجا صادق و واقع بین باشیم و 100٪ نگوییم ، زیرا همیشه تعداد کمی مشتری غیر ایده آل وجود دارد ، اما مطمئناً درصد آنها می تواند بیشتر باشد. شماره سه ، نرخ پایش و یا ماندگاری فعلی در کسب و کار شما چقدر است؟ اگر یک درصد واقعی نمیدانید، به کسب و کار خود در مقیاس یک تا 10 امتیاز دهید ، با این فرض که 10 بالاترین میزان را دارد ، در مورد اینکه کسب و کار شما چقدر خوب عمل می کند و مشتریان شما وفادار هستند. شماره چهار ، اهداف تان برای رشد شرکتتان در اینده چیست؟ حجم معاملات بالا و یا مشتری های سودآور تر؟ یا ترکیبی از هر دو؟ میتوانیم ان را به اهرم های متصلی تشبیه کنیم. هرچه سود بیشتری از هر مشتری بخواهید، مشتری ایده آل بیشتری لازم دارید ، بنابراین ، درصد مشتریان ایده آل بیشتر خواهد بود. اگر هدف تان حجم معملات بیشتر است ، شبکه گسترده تری خواهید داشت ، بنابراین درصد مشتریان ایده آل کمتر خواهد بود. بسیار مهم است که اهداف شرکتتان را به درستی بشناسید. آیا به دنبال حجم معملات بیشتر یا سود بیشتر هستید؟ شماره پنج ، اکنون مجدداً پاسخ خود را به سوال شماره دو یعنی درصد مشتریان ایده آل مورد نظر خود ارزیابی کنید تا مطمئن شوید با اهداف شرکتتان درباره ترازوی سود بیشتر یا معاملات بیشتر، همسو هستند. شناخت درصد فعلی مشتریان ایده آل تان ، اهداف اینده ی شرکت و چگونگی کار با درصد بالاتری از مشتریان ایده آل باعث میشود که کسب و کاری، کارآمدتر ، لذت بخش تر و سودآورتر داشته باشید.

روشی که برای تعریف مشتری ایده آل به ما گفته شده است دیگر معمول نیست. اگر مخاطبی را انتخاب کردید و تصمیم گرفتید مشتری ایده آل شما باشد ، ممکن است براساس جمعیتی یا بازاری که می خواهید به آن دسترسی پیدا کنید ، احساس کنند مورد هدف قرار گرفته اند. اگر این بازار هدفی نباشد که شما قصد ارائه خدمات را دارید ومشتریان شما این را احساس میکنند و از شما دور می شوند. اصالت و شفافیت در بازاریابی امروزه اینقدر اهمیت نداشته. بنابراین ، بهترین راه برای تعریف مشتریان ایده آل خود ، باید با خودتان شروع کنیم. نه مشتری ، شما. قراره چندین تمرین ساده برای درک بهتر خود و تجارتتان انجام بدیم. سپس در پایان ، من می خواهم از خودتان سوال اساسی را درباره تعریف مشتری ایده آل تان بپرسید. چه کسی عاشق آن خواهد شد؟ یک راهنمایی کوچک. به احتمال زیاد مخاطبان متعددی وجود دارد اما این موضوع برای یک ویدیوی جداگانه است. اول ، بزارید با خودتان شروع کنیم. صلاحیت اصلی که می دانید شما یا شرکتتان در آن مهارت دارید چیست؟ دلیل انجام کاری که می کنید چیست؟ سوال چرایی ، سوال مهم است. بنابراین اینجا خیلی به جزییات اهمیت ندید. ساده نگهش دارید ، فقط یک جمله. سه ارزش برتر کسب و کار یا حتی شخص خود شما کدامند؟ بهشان به عنوان ارزشهای زندگی فکر کنید. به عبارت دیگر ، ممکن یکی از این سه ارزش برتر برای شما، کیفیت شغلتان باشد. منظورتان از این ارزش و کیفیت شغلی چیست؟ شاید کار با کیفیت برای ساخت دنیای بهتر باشد. بنابراین ارزش واقعی کمک به ساخت جهانی بهتر است. این کار را برای هر یک از سه ارزش برتر خود انجام دهید. در پاسخ هایتان به دنبال ارزش واقعی تان باشید. حالا ، بیایید کمی جدی تر بشیم. دوست دارید کسب و کارتان با چه چیزی شناخته شود؟ سه مورد را نام ببرید، شاید جوابتان، تحویل به موقع یا ارزان ترین گزینه ها یا داشتن یک تجربه منحصر به فرد باشد. سه مورد اصلی که می خواهید کسب و کارتان با انها شناخته شوند چیست؟ این سوال آخر، سوال جالبی است. و دقیقا سوالی است که شما را دیوانه می کند. احتمالا هدف اصلی کسب و کار شما حل مشکلات است. بنابراین چه چیزی اعصاب شما را خورد میکند و تجارت شما برای ان راه حل دارد؟ یک راهنمایی دیگر. مشتری ایده آل شما راه حل پیشنهادی شما را می خواهد زیرا همان مسئله ان ها را نیز مثل شما ناراحت میکند. هنگامی که به همه این سوالات پاسخ دادید ، از خود بپرسید چه کسی این را واقعا دوست دارد. اکنون می توانید جمعیتی را در نظر بگیرید. همچنین سبک زندگیشان ، مرحله زندگیشان و فعالیت های آنها. به همه چیز در مورد آنها فکر کنید تا بفهمید واقعا چه کسی پیشنهاد شما را دوست خواهد داشت. لیستی از مخاطبان مختلف تهیه کنید که آنچه را که شما ارائه می دهید دوست دارند. در ویدیوی بعدی با نحوه گسترش و مدیریت مخاطبان مختلف آشنا خواهید شد. به یاد داشته باشید ، تعریف مشتری ایده آل شما با هدف جذب مشتریانی که میخواهید به انها خدمت کنید ، از خودتان شروع می شود. در حقیقت کسانی که با تجارت شما همسو هستند و برای پیشنهادهای شما ارزش قائل اند.

چه می شد اگر راهی برای تعریف مجدد نیچ مارکتینگ یا بازاریابی گوشه ای وجود داشت به طوری که به جای بازاریابی گوشه ای محدود کننده ، گسترده باشد و فرصت های متعددی را برایمان به همراه داشته باشد؟ تعریف قدیمی بازاریابی گوشه ای و یا همان نیچ مارکتینگ این است که یک کار برای یک مخاطب انجام بدیم ، که محدود کننده ، قاتل خلاقیت باشد و شاید یک مدل تجاری پرخطر باشد. در دنیای امروزی که به سرعت تغییر می کند ، کاملاً قابل انتظار است که مسئله ای پیش بیاید که باعث شود اهمیت تجارت شما یا کل صنعتی نسبت به قبل کمتر شود. ما به یک مدل کسب و کار نیاز داریم تا در جریان کاری بمانیم ، پیشرفت کنیم و تا آنجا که ممکن است امنیت را فراهم کنیم. این همان چیزی است که من آن را مدل کسب و کار مولتیپُل () یا چندگانه می نامم. مدل کسب و کار چندگانه مبتنی بر شناختن چندین ناحیه تخصصی است که در ان چندین جریان درآمد با چند مخاطب وجود دارد. اولین چیزی که باید از ان مطمئن بشید این است که ایا تجارت شما حوزه فعالیت تخصصی ای دارد؟ بهتون میگم که چطور این کار رو انجام بدید. تصور کنید در خیابان قدم می زنید و دو نفر در حال صحبت کردن هستند. وقتی که دارید رد می شوید ، می شنوید که یک نفر به دیگری می گوید: (آهان ، فلانی ها ، اره اونا متخصصان حرفه ای برای "جاخالی" هستند ....) اگر آنها بخواهند در مورد تجارت شما صحبت کنند ، چه می گویند؟ آیا کسی میتواند ان جمله را با کلمات واضح ، مختصر و یا با کمترین کلمات کامل کند؟ آیا می توانید آن جمله را کامل کنید؟ در غیر این صورت ، چگونه می توانید از شخص دیگری انتظار داشته باشید؟ بنابراین اولین قدم برای داشتن یک مدل کسب و کار چندگانه این است که در حوزه تخصصی ای فعالیت داشته باشید. تا بتوانید به ان سوال پاسخ بدید. شاید تجارت شما به خاطر مهارت، محصول منحصر به فرد ، فرآیند اختصاصی ، تصویر برندتان و یا شهرت استثنایی شناخته شده باشد. نکته این است که باید شناخته شده باشید. وقتی که کاملا متوجه شدید که حوزه تخصصی فعالیت تجارت و یا کسب و کار شما چیست، ازتان میخواهم که تصور کنید که یک هنرمند در دوره رنسانس ایتالیا هستید. هنرمندانی مانند میکل آنژ و داوینچی محدود به یک رسانه هنری نبودند. آنها برای بیان تخصص خود ، از تمام روشهای مختلف را نقاشی و مجسمه سازی استفاده میکردند. لیستی از روش های مختلفی که می توانید حوزه تخصصی خود را بیان کنید ، تهیه کنید. شاید بتوانید محتوا یا یک محصول آنلاین تولید کنید. شاید مدل اشتراک برای کسب و کار خدماتی کارساز باشد و بتواند به محصول محبوب و قابل گسترشی تبدیل شود. تمام احتمالات را تصور کنید ، خارج از چارچوب فکر کنید و لیستی از تمام کارهایی که میتوانید انجام بدید، از تمام کارهایی که تا به حال بهشان فکر نکرده بودید و و یا در نظر نگرفته بودید تهیه کنید. حالا ، چهارچوب مدل کسب و کاری چندگانه را شروع میکنیم و همراه من بمانید. بزارید یک مثال بزنم. شرکت ، Planted Places ( پلنتِد پلِیسس)، متوجه شد که تخصص آنها مزرعه عمودی است. محصولی که می توانید بر روی یک قاب عمودی باغبانی کنید. این محصول برای فضاهای محدود ایده آل است، مگر نه؟ بدین ترتیب آنها ابتدا مشتریان ایده آل خود را مشخص کردند. کسانی که در فضاهای کوچکی دارند مانند ساکنان آپارتمان. این یک شروع عالی است. اما وقتی این سوال را در نظر گرفتیم ، "چه افراد دیگری این را دوست دارند؟" ما با چندین مخاطب دیگر نیز مواجه شدیم. مانند افراد مسنی که ممکن است با خم شدن روی باغچه ها به کمرشان اسیب بزنند. باغبانی عمودی برا این افراد بسیار مناسب و ایده آل است. و بعد به فکر طرفداران محیط زیست که می خواهند کار درستی برای کره زمین انجام دهند و غذای خودشان را پرورش دهند، افتادیم . حالا ما تعداد مخاطبان بیشتر و در حال رشدی داریم. راستی افراد راحت طلب چطور؟ شاید همین الان هم باغ های دیگری در خانه های خود داشته باشند. اما هیچ چیز راحت تر ازاین نیست که مواد مورد نیازتان درست بیرون در آشپزخانه شما باشد. و بعد فهمیدم افراد دیگری هستند که می خواهند از مواد ارگانیک مطمئنی استفاده کنند. یا کسانی که می خواهند بر روی غذا و مواد غذایی شان کنترل داشته باشند. این مزرعه عمودی برای مخاطبان بسیاری گزینه مناسبی است. البته بعد تر فهمیدیم افرادی هستند که دوست دارند غذای خودشان را پرورش دهند اما فکر میکنند که توانایی باغبانی را ندارند. اما با پشتیبانی مربی هایی که همراه با مزرعه عمودی ارائه میشود، حتی آنها می توانند موفق شوند. اکنون لیستی از چندین مخاطب دارید. در مرحله بعد به محصولات ، خدمات و روش هایی ارائه به مخاطبینتان را فکر کنید. آنها را به صورت افقی در بالای صفحه مدل چارچوب خود فهرست کنید. اکنون می توانید تمام راه های دسترسی و خدمت به هر مخاطب را ببینید. در تقاطع دسته هر مخاطب و دسته هر محصول یا خدمتی که مناسب آنها است ، یک علامت بزارید. به نظر می رسد بی حد و مرز است ، نه؟ این یک مدل کسب و کار چندگانه است. حالا دیگر دسته های متعدد مشتریان ایده آل و چندین روش برای ارائه تخصص خود ، ایجاد جریان های مختلف درآمد به راحتی ببینید، این مدل کسب و کار باعث میشود تا تجارت شما در سالهای آینده هیجان انگیز و مرتبط باقی بماند.