آموزش: چگونه زندگی هدفمند و با معنایی برای خود ایجاد کنیم؟

اگر می تونستم یه روز کاری رو به شما وعده بدم که احساس رضایت کنین و احساس کنین کاری که انجام می دین معنا و هدف داره آیا مایلید برای داشتن اون در ازاش حقوق کمتری بگیرید؟ بله، شایدم، نه. خب، اگر جواب مثبت می دادین شما تنها کس نبودین. از هر 10 نفر 9 نفر مایلند تا حقوق کمتری به اونها پرداخت بشه ولی در عوض کار معنی دارتری انجام دهند. اما این به چه معناست و چگونه می تونیم به اون دست یابیم؟ به دنبال معنا و هدف در زندگی بودن به چه شکل است؟ شما احتمالاً این توصیه بعدی رو زیاد می شنوید که احساسات خودتون رو دنبال کنین، هدف خودتون رو دنبال کنین، که فکر می کنم قصد و تمایل زیادی رو در خودش داره، اما گفتن آن در واقع بسیار آسان تر از انجام دادنش هست. شما یک فرد خردمند سخت کوش هستید، شرط می بندم اگر تصمیم گیری درمورد اشتیاق یا هدفتون کار ساذده ای بود، تا حالا این کا رو کرده بودین و شاید هم وقت ارزشمند خودتون رو برای تماشای این دوره صرف نمی کردین اما در جای مناسبی قرار گرفتین، با پایان این دوره، شما یک نقشه راه برای درک اینکه زمان و انرژی شما در چه مسیری با معنی ترین بازگشت رو داره خواهید داشت. سلام من مکسی مک کوی نویسنده کتاب "تو گم نشده ای" و الهام بخش برنامه عملیاتی برای یافتن راه خود هستم و قصد دارم به شما کمک کنم تا راه خودتون رو برای رسیدن به هدف های بیشتر پیدا کنید و در مورد اینکه آیا شغل مناسبی دارم یا در مسیر درست زندگی هستم سوالات کمتری براتون پیش بیاد. در دوره یادگیری (لینکدین) LinkedIn ما می خوایم به شما کمک کنیم هر روز معنای بیشتری پیدا کنین و به من اعتماد کنین، این همیشه به این معنی نیست که تغییرات بزرگ و اساسی ایجاد کنین، چیزی که شما به اون میرسین اینه که در واقع همه اینها درباره مسایل کوچیک هستن.

موفقیت یک محرک مست کننده است. این از همان زمانی که واقعاً جوان هستیم به ما میگه که، اگر موفقیت های بیشتر و پول بیشتری داشته باشیم و جایگاه بهتری در جامعه داشته باشیم، آنگاه خوشحال خواهیم بود. و در جایی همه ما به این باور اعتقاد داریم. بنابراین تعقیب و گریز شکلی واقعی به خودش میگیره، برای به دست آوردن چیزهای بیشتر، برای انجام کارهای بیشتر، برای داشتن چیزهای بیشتر، آیا این خوب هست یا نه، عنوان های شغلی، دنبال کنندگان شما، یا نفوذتان، همه اینها مانند نوعی پادزهر است که برای بزرگترین سوالات زندگی ارائه شده. اما من می خوام که شما دوباره فکر کنین. می خوام به زمانی فکر کنین که به یک هدف واقعاً بزرگ رسیدید. شاید بالاخره اون شغلی رو پیدا کردین که همیشه می خواستین، یا شاید با فرد رویاهای خودتون ملاقات کرده باشین، یا شاید خونه ای رو خریدین و یا جایزه ای رو بردین. شما اونو به دست آوردین، درسته؟ خب حالا ازتون میخوام که به شش ماه بعد از تحقق پیدا کردن اون فکر کنین، آیا زندگی شما به طور ناگهانی به دوراز هر گونه نگرانی یا استرس یا ترس بود؟ آیا شما ناگهان این حس رضایتمندی کامل رو بدست آوردین؟ حدس من اینه که ، شما الان دارین سرتون رو به معنای گفتن نه تکون میدین، بهم اعتماد داشته باشین، من شما رو درک می کنم. این که آیا یک شغل خاصی رو پیدا کرده باشم، یا در کنفرانس رویاییم سخنرانی کرده باشم، یا حتی در نهایت انتشار کتاب خودم، همه اینها یک رویای مادام العمر بوده. من به طرزی جادویی فقط بخاطر اون چیزهایی که اتفاق افتاد این حس معنی رو پیدا نکردم. در واقع برای من، کاملاً برعکس بود. زیرا بارها و بارها به هدفم نرسیدم. و از نظر من، احساس تنهایی و نوعی تهی بودن کردم و خیلی مثل این بود که بگم، خب، حالا که چی؟ اگر احساس مشابهی رو تجربه کرده باشین، معلوم که این حس خیلی رایج. وقتی صحبت از پول میشه بعد از یک آستانه مشخص که دقیق بخوام بگم 75000 دلاره، پول دیگه دقیقاً اون رفاه و نمیاره . و وقتی نوبت به رسیدن به اهدافمون میرسه، این چیزیست که روانشناسان دانشگاه هارواردمیگن که "بن شاهار" اسمشواین گذاشته :مغلطه یا سفسطه کردن در اصل، این فقط اصطلاحیست برای توصیف باور ما ، اینکه وقتی به یک دستاورد یا هدف مشخص برسیم که منجر به خوشبختی پایدار بشه. معلومه که نمیشه . بنابراین راه حلی که ممکن از خودتون بپرسین، اینه که چون می دونم که بودم. خب، به گفته بن شاهار، باید روی روند دستیابی تمرکز کنیم، نه نتایج. بنابراین به جای رسیدن به نتیجه روند رو تجزیه تحلیل کنین. به عنوان مثال ، برای من، هنگامی که کتاب مینویسم این به معنای تمرکز بر حس جریان است تا تمرکز بربودن تو لیست پرفروش ترین های نیویورک تایمز. در مورد شما، این ممکن به معنای لذت بردن از طوفان ذهنی گروهی باشه تا نگرانی در مورد افتخاراتی که ممکن ایده های بزرگ شما بدست آورند. به جای وسواس در مورد اینکه پایان کار کجاست، اونچه که در این مسیر لذت بخش هست رو دریابید. سخت که دلبستگی کمتری به دستاورد و نتیجه داشته باشین. من مدتهاست که این کار رو انجام می دم و هنوز هم نیاز به یادآوری دارم تا در زمان حال بمانم و همیشه تنها برای رسیدن به موفقیت زندگی نکنم. با این حال ، اگر حالا می تونین به آنچه که آرزو دارین بیندیشین، و لذت بخشترین قسمتهای اون رو نام ببرین، و وقتی که این کار رو انجام میدین آگاهانه تصمیم بگیرین که روی آن تمرکز کنین، بنابراین اینطوری در این راه بیشتراحساس خوشحالی می کنید. وقت این رسیده که دیگه این باور رو متوقف کنین که کی قرار خوشحال باشین و انتخاب کنین که در حال حاضر رضایت مندی دارین، واقعا مثل همین الان.

ما یاد گرفتیم که روش های استاندارد اندازه گیری موفقیت، مانند پول، شهرت، دستاوردها یا حتی نتایج ، چیزهایی نیستند که در ما احساس داشتن هدف یا معنا ایجاد کنن. بنابراین، اگر اون چیزها، همون چیزهاییست که همیشه در طول زندگی به ما گفته شده، مواردی نیستن که واقعاً در ما احساسی ایجاد کنن، پس چه چیزی باعث این میشه؟ شما احتمالاً پاسخ این مسئله رو در اعماق وجودتون می دونین، اما این همیشه مفید که ببینید چند میلیون دلار برای تحقیقات روانشناسی مثبت فراهم شده که در واقع این موضوع رو اثبات می کنه. چند چیز وجود داره که باعث می شه کار شما معنادارتر بشه، اینو قول می دم. و از اونجا که کار ما قسمت زیادی از زندگی ما رو به خودش اختصاص داده، ارزشش رو داره که این مورد رو اینجا موردش کنکاش قرار بدیم. بنابراین، در درجه اول و مهمتر از همه، اگر می دونین برای چه کسی دارین کار می کنین، می تونه به شما کمک کنه تا احساس مثبت تری نسبت به کارتون داشته باشین. البته در مورد رئیس شما صحبت نمی کنم، بلکه در مورد کسانی صحبت می کنم که به آنها خدمت می کنین. این کار به عنوان "تغییر روش های کاری "شناخته میشه. وقتی بتونین کار خودتون رو در جهتی که به شما انرژی می ده تغییر بدین، احساس خوبی نسبت به کاری که انجام می دین دارین، حالا میتونه اعم از فروش آگهی یا تمیز کردن حمام، و تغییر شکل کاری باشه بمنظور اینکه بدونین چرا این کارو انجام میدین، و در قسمتهایی سرمایه گذاری کنید که برای رسیدن به این هدف به شما کمک می کنند، اینها همه در نحوه مشاهده کارتان بازدهی دارد. علاوه بر این ، مطالعات بنام (گرَنت) Grant اکنون ثابت کرد که بسیاری از ما واقعیت را می دانیم ، روابط ما همه چیز ماست، چه در داخل و چه در خارج دفتر کار. یک مطالعه طولانی مدت در طی 75 ساله نشان داد که هم خوشبختی و هم موفقیت مالی رابطه مستقیمی با میزان صمیمیت روابط ما دارن. به دلایلی، ما روابط رو راهی برای رضایتمندی نمی دونیم، در حالیکه اونها کلید اصلی برای دریافت معنی درست این چیزهاست. اگر مثلاً از داشتن روابط دوستانه در محل کار خود اجتناب کردید، یا اهداف خودتون رو بر خانواده ، شریک زندگی یا دوستانتون در ارجعیت قرار دادین، وقت اون رسیده که دوباره به این موضوع نگاهی بندازین. این اهداف به شما صمیمیت نمی بخشه، اما مطالعات نشون می دهن که عشق در زندگی شما و عشق در روابطتون این کار رو خواهد کرد. همانطور که محقق تحقیقات (گرَنت) Grant رو پیش میبره می گه که، "خوشبختی یعنی عشق. نقطه تمام." اخیراً از چه روابطی غافل شدید؟ دونستن اینکه چرا، چرا کار می کنید، و چرا کارتون برای شما مهم، گامیست در جهت درست برای هدف گذاری در روزهایی که میگذرونید. سپس ، ایجاد گرما و صمیمیت در لحظاتی که در روابطتون میگذرونین، چه در محل کار و چه فراتر از اون، قدم دیگریست برای شما. اینها مواردی هستن که در واقع قابل توجه هستن. در طول این دوره، ما اونها رو به قسمتهای کوچکتری تفکیک میکنیم و اجزای بیشتری از معنا رو در زندگی شما پیدا خواهیم کرد.

من خیلی سرم شلوغ. اگر این سه کلمه رو یک بار شنیدم، انگار که نه میلیون بار اونها رو شنیدم. و آه، راستی، من هم اون کلمه ها رو گفتم. من مطمئنم که این کلمات بیش از اونچه که اعتراف می کنم بی اختیار از دهنم بیرون اومدن. ما از کلمه "گرفتارم" استفاده می کنیم انگار که یک نشان افتخار، مانند یک نشان افتخار عالی، اگر یک هفته خسته کننده یا روزهای شلوغی داشته باشیم، می تونه این حس رو در ما ایجاد کنه که در حال انجام کاری هستیم. به طرزی عجیب و غریب، ما بر این باوریم که اگر مشغول به کاری هستیم، باید به این معنی باشه که مهم هستیم، هدف داریم، و کاری که انجام می دیم باید دارای ارزش واقعی باشه. اما اگر این درست بود، چرا چنین احساسی رو ایجاد نمیکه؟ از زمانی که به یاد میارم به شدت به دنیای روانشناسی مثبت علاقه مند شده بودم. من همیشه و همیشه مجذوب اون چیزی میشم که احساس خوبی بهم میده برخلاف چیزی که نوید بخشه اوناست . و هرگز با تحقیقاتی جالب تر از مطالعه در مورد فراوانی زمان برخورد نکردم. به طور خلاصه، فراوانی زمان فقط یک روشی خیالیست برای اینکه بگیم زمان بیشتری دارید. و طبق مطالعات متعدد در مورد این موضوع، وقتی وقت بیشتری دارین، در واقع از زندگی خود رضایت بیشتری دارین. کسب و کارها، حتی اونها نیز ترغیب شدند تا فراوانی زمان را در نظر بگیرن. این چیزیست که می تونه باعث بهبود رفاه نیروی کار آنها بشه، و اساساً اوقات فراغت رو بیشتر کنه. اگر قرار بود یک دقیقه وقت بذارید و آخرین هفته از زندگی خودتون رو بررسی کنین، چند ساعت خالی در روزهاتون داشتین؟ اینها زمانهاییست که یا شما سرکار یا در حال انجام کارهاتون نبودین و یا مشغول ملاقات با مردم و انجام یه سری از کارها از طریق تلفن هم نبودین. در عوض، کی وقت داشتین که استراحت و بازی کنین و فقط بشینین و فکر کنین یا شاید حتی فقط نفس بکشین؟ حدس می زنم، اگر چیزی شبیه برنامه من باشه، در اونصورت بسیار محدود بوده. اما چی میشه اگه به شما بگم که داشتن اون زمانهای خالی یا اوقات فراغت بیشتر برای استراحت در روزهای خود، نه تنها باعث رضایت بیشتر شما می شه، بلکه باعث می شه شما انسانی بهتر و سخاوتمندتر شوید؟ اگر دائما استرس زمان رو نداشته باشین، احتمالاً بیشتر برای کمک به دیگران می ایستید، بیشتر مشاوره می دین یا در خدمت دیگران هستین و سپس بیشترین تناقضی که مطالعه وارتون (Warton) نشان داد اینه که افرادی که دارای حس نوع دوستانه بیشتری هستن، احساس می کنن که زمان برای اونها بی نهایت و محدودیت کمتری داره. به نظر من این یک چرخه ی کامیابی از نیکی هاست. بدیهی است که قحطی زمان، که در مقابل فروانی زمان هست، هزینه زیادی برای شما خواهد داشت. وقتی که هر روز احساس می کنین در طول روز وقت کافی ندارین، بیشتر احساس افسردگی و اضطراب و نارضایتی می کنین. 80٪ آمریکایی ها می گن که چنین احساسی دارن. بنابراین اگر شما هم چنین احساسی دارین، و اگر احساس می کنین که زندگی شما هدف و معنایی نداره، سعی کنین کمتر کار کنین. سعی کنین دیگه چیزی نگین. سعی کنید روزهای خودتون رو با پر کردن از تمام چیزهایی که فکر می کنین با به دست آوردنشون باعث میشه احساس خوبی داشته باشین، متوقف کنین. و دیگه اون کارها رو انجام ندین. به نظر می رسه، انجام ندادن اونها شما رو راضی تر میکنه تا انجام چیزی که دنیا معتقده باید براش بجنگی . این هفته، من از شما میخوام که چند فضای خالی رو روی تقویمتون پیدا کنین، حتی اگر لازم بود اونرو زمان بندی کنین و شاید یه سری از چیزها رو از لیست کارهاتون خط بزنین، نه به این دلیل که اون کارها تموم شدن، بلکه به این دلیل که وقت آزاد نسبت به انجام همه کارها از اهمیت بیشتری برخوردار.