خرید اشتراک

خلاصه کتاب یک منبع راهنمای جامع برای مدیران، مجریان، مشاوران و متخصصین منابع انسانی

The Handbook of Coaching: A Comprehensive Resource Guide for Managers, Executives, Consultants, and Human Resource Professionals

فردریک اچ هادسون

نویسنده فردریک اچ هادسون

45 بازدید
خلاصه کتاب یک منبع راهنمای جامع برای مدیران، مجریان، مشاوران و متخصصین منابع انسانی

چکیده

     "فردریک اچ هادسون" این راهنمای کامل مرجع و نظرسنجی میدانی درباره آموزش را در درجه اول برای مربیان و مربیان مشتاق نوشته است. او بر روی بهترین روش­های یاددادن مربی­گری و انتقال دانش و منابع گسترده توسط لیستی از کتاب­ها و برنامه­های حرفه­ای، تمرکز کرده است. پیام حقیقی نهفته در این اطلاعات این است که یک مربی خوب، بالاترین درجه از منابع انسانی می­باشد. اگر شما یک مربی می­باشید، از دقت این کتاب بهره می­برید. اگر شما با این حوزه آشنا نیستید، این کتاب برای فهمیدن موضوعات زیادی در رابطه با آموزش حرفه­ای بوده و بر روی افراد و موسسات تاثیر گذار می­باشد. ما این کتاب را برای کسانی که می­خواهند درباره آموزش دادن یاد بگیرند، مدیران منابع انسانی، کتابخانه­های تجاری و مجریانی که مربیان یا مدیران تیم را استخدام می­کنند و بویژه برای خود مربیان، پیشنهاد می­کنیم. این موضوع را فراموش کنید که هر چه باید می­دانستید را در مهدکودک یاد گرفته­اید، برای موفقیت، شما باید بطور پیوسته یاد بگیرید. فقط کافیست که از یک مربی سوال کنید.

توضیحات

نکات مهم

·        یک مربی می‌تواند راهنمایی‌های سودمندی را در حین تحولات شخصی و سازمانی ارائه کند.

·        یک مربی می‌تواند به مراجعه کنندگان خود کمک کرده تا با ویژگی‌های اهداف زندگی خود آشنا شده و عملکردهای خود را در مهارت‌هایی مشخص یا مربوط به فناوری ارتقا دهند.

·        مربیان می‌توانند به رویا پردازان کمک کنند تا برنامه ریز شوند.

·        مربی‌گری یک کار بلند مدت بوده که نیازمند ارتباطی عمیق با مراجعه کننده می­باشد.

·        یک مربی، از الگوهای تئوری روانشناسی و جامعه شناسی استفاده کرده تا رشد شخصیتی را درک کند و فرآیند تغییر کردن را آسان نماید.

·        مربیان هم به پیشرفت افراد و هم موسسات فکر می‌کنند.

·        چرخه تغییر کردن بسادگی قابل پیش بینی است. افراد بالغ وارد "فصل‌های زندگی" نسبتا ثابت خود شده و سپس وارد دوران تحول در پرسش­های بنیادی خود می‌شوند.

·        یادگیری تغییر دادن این تحولات اجتناب ناپذیر، یک مهارت حیاتی می­باشد که انعطاف پذیری را بوجود می­آورد.

·        یک مربی به مراجعه کنندگان خود کمک می­کند تا  یک سری برنامه را برای ارزش­های اصلی خود طرح ریزی کند.

·        یادگیری ادامه دار یک استراتژی مادام­المعر بوده که افراد بالغ را با افزایش سن به چالش می­کشد.

خلاصه مطالب

کاری که مربیان حرفه­ای انجام می­دهند

     در گذشته طرز فکر متداول این بود که اگر شما کارتان را با ثبات قدم و سخت کوشی انجام داده تا بهترین عملکرد خود را ارائه دهید، رفته رفته همه چیز در زندگی شما بهبود می­یابد. سفر شما به مقصدی شاد و امن به پایان می­رسد. با پایبندی به معیارهای فرهنگی، حس تعلق خاطر خواهید داشت.

"مربی­گری هنر راهنمایی کردن فردی دیگر، افراد یا سیستم­های انسانی بسوی تحقق بخشیدن به آینده می­باشد."

     بیشتر افراد بالغ باور دارند که یادگیری متعلق به کودکان است. به محض بیرون آمدن از مدرسه، آن­ها فکر می­کنند که زندگی یعنی کمتر یادگرفتن و بیشتر کار کردن. اما زندگی حرفه­ای­ها بیشتر شبیه به کتاب­های طولانی می­باشد. پیشرفت افراد بالغ در یک چرخه جریان دارد: وقتی یکی را تمام کردی، بعدی را شروع کن. در جهان تجاری امروز، ممکن است شما چندین شغل داشته یا مسیرهای شغلی خود را عوض کنید. برای تطبیق با چنین تغییرات در حال انجامی، باید بدانید چگونه خود را از نو بسازید. یادگیری مداوم، بخش حیاتی از این فرآید می­باشد، اما شما مسئول تعیین برنامه یادگیری خود هستید. این چالش شخصی و انفرادی، یک چالش برای تیم و موسسه نیز می­باشد.

"هرگاه مراجعه کنندگان برنامه­های خود را تمرین و اجرا می­کنند، آن­ها را بدقت تنظیم نموده، اعتبار سنجی کرده... و حس می­کنند برنامه­های آنان در حال جواب دادن هستند."

     اینجا مربیان وارد کار می‌شوند. مربی یک معلم است، اما ارتباط مربی و مراجعه کننده (چه یک شخص، یک تیم و یا یک شرکت) خیلی عمیق­تر از آن خواهد بود. کار یک مربی این است که رابطه موفقیت‌هایی مشخص را با طراحی کل یک نقشه که با مراجعه کننده برای ارزش‌های اساسی او طراحی کرده است را نشان دهد. مربی فرآیند آموزش را هدایت کرده، به مراجعه کننده کمک کرده تا از گزینه­های انتخابی و منابع خود آگاه شوند و فراگیری مهارت‌های جدید را برای او ساده می‌کند. مربیان به شما یاد می‌دهند تا بجای ترس از تغییر، آن را مدیریت کنید. آن‌ها شما را ترغیب کرده تا شخصیت خود را بهبود ببخشید تا زمانی که دنیا در حال تغییر است، بتوانید یک تغییر دائمی را ایجاد نمایید.

“مربی گری ایجاد روابطی حیاتی با مراجعه کنندگان در طول زمان می‌باشد، کسانی که بدنبال شفاف سازی و مهارت‌هایی مورد نیاز برای ایجاد تغییر در زند‌گی‌ها و سیستم‌های انسانی خود (زوج‌ها، خانواده‌ها‌، کار، جوامع) در آینده‌ای نزدیک هستند."

      شرکت‌هایی که ایده‌های مدیریتی موفق در دهه ۸۰ را دنبال کردند، مدیران میان رده خود را رها کرده و اجاره دادند تا کارمندان نتایج خودشان را بدون آن رده از رهبری و یا کلا بدون هیچ رهبری، مدیریت کنند. گرچه، زمانی که شرکت‌ها در حال ارتقای تیم‌های کاری بودند، این یک روند طبیعی بود که وقتی تیم به یک مشکل بر می‌خورد یک مربی را استخدام کنند‌. موسسات می‌توانند مربیان را میان خودشان انتخاب کنند ولی این کار نیازمند شخصی قابل اطمینان، کسی با توانایی هدایت کارمندان (بویژه در مورد فراگرفتن مهارت‌های جدید) و توانایی نشان دادن رهبری کردن می‌باشد. مربی گری موثر با تسلط در مهارت‌ها، برنامه ریزی برای زندگی، موسسات و همکاری کردن سر و کار دارد. اگر فرهنگ یک شرکت در حال پرورش و الهام گیری است، یک مربی باید از آن پشتیبانی کرده و در بازسازی آن مشارکت نماید. اگر نه، مربی می‌تواند این تحول را به یک فرهنگ داخل سازمانی جدیدتر و مرتبط‌تر هدایت کند. مربیان الگوی افراد برای کار و اهداف شخصی خود، آموزش تیم و اوج تحول در موسسه می‌باشند.

“دنیایی که ما در آن فعالیت داریم، دنیایی است که ما آن را درک می‌کنیم. اگر افراد می‌خواهند تغییر کنند، ابتدا باید درک خود از خویشتن‌ و موقعیت خود را تغییر دهند."

     مربیان ‌برای خوشبینی در میان هیاهو و تغییرات یک معیار را بوجود می‌آورند. آن‌ها با اقدام کردن و مثال زدن آموزش می‌دهند، به تشخیص جنبه‌های مثبت تغییر کمک کرده و پیشرفت را آسان می‌کنند. مربیان بر روی نیروی محرک ارزش‌های درونی هر شخص تمرکز می‌کنند. مربیان محیط همکاری را پرورش داده و ارزش‌های شخصی را به ارزش‌های سازمانی ربط می‌دهند.

تخصص هدایت کردن: صحبت کردن با مربیان

     برای داشتن اعتبار در میان هیاهوی تغییرات، روابط مربی گری باید بر مبنای اعتماد استوار گردند. بعنوان یک مربی، شما برای پیدا کردن فرصت‌های جدید و ناآشنا (برای افراد، گروه‌ها یا شرکت‌ها) در یک محیط در حال تغییر مورد اعتماد قرار گرفته‌اید. این کار نیازمند القای خوشبینی و مقابله با رفتارهای منفی می‌باشد. شما آنجا برای تصحیح کردن نیامده‌اید، کار شما پیدا کردن نقاط قوت و ضعف می‌باشد. با راهنمایی و برنامه ریزی، می‌توانید به مراجعه کنندگان خود کمک کرده تا با اصالت موجود و اهداف آینده خود، تحولات شخصی و سازمانی را محقق سازند. وجود اهمیت تمرینات تجاری برای یک مربی، مانند اهمیت آن برای هر متخصص دیگری می‌باشد. برای داشتن بهترین تمرین، روند ساختن روابط مربی­گری با مراجعه کنندگان، شامل این هشت مرحله می‌باشد:

1.    یک پیوستگی برمبنای اعتماد ایجاد کنید- این کار بنیاد یک تعهد رسمی برای روابط حرفه‌ای را می‌سازند.

2.    یک توافقنامه مربی گری ایجاد کنید- این یک سند ثابت است. مبحثی است برای بررسی پیشرفت مراجعه کنندگان و هر اصلاحات دیگری. انتظارات شما (و مراجعه کنندگان) را درباره نتایج عملکرد آموزش، شفاف سازی می‌کند.

3.    به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا بهترین نتیجه ممکن را متصور شوند- پرسش‌ها را به آرامی بررسی کرده و مراجعه کنندگان خود را راهنمایی کرده تا جواب‌های خود را بیابند. مراجعه کنندگان را وادار به دیدن نقش خویش کنید. در این پروسه، شما شروع به فهمیدن شکاف بین وضعیت فعلی مراجعه کنندگان و اهداف آینده آنان می‌کنید.

4.    به مراجعه کنندگان کمک کنید تا یک برنامه را ایجاد کنند- برنامه‌هایی شامل اهداف کوتاه و بلند مدت و اقداماتی را برای تحقق آن‌ها ایجاد کنید. به آن‌ها کمک کنید امید به آینده خود را متصور شوند.

5.    با مقاومت مقابله کنید- هنگامی که به مراجعه کنندگان خود کمک می‌کنید تا برنامه‌های خود را اجرا کنند، از کسانی که شروع به دیدن اهدافی قابل دسترسی کرده‌اند، بعضی مقاومت‌های طبیعی را خواهید دید. مراجعه کنندگان برای اهدافی که دور از دسترس به نظر می‌رسند، از مربیان کمک می‌خواهند. از بعضی لحاظ، عامل منفی در زندگی مراجعه کنندگان که به تنهایی او را از پیشرفت باز می‌دارد، در ظاهر اوست. ماهیت مقاومت را فهمیده، به مراجعه کننده کمک کنید تا درباره آن آگاه شود و بجای سعی در حذف موضوع، روی آن کار کنید. برای مراجعه کننده خود مانند یک آینه باشید. بفهمید چه چیزی آن‌ها را خسته و یا متوقف می‌کند. الگوهای دسترسی به آن‌ها را پیدا کنید. آن‌ها را قادر به تصور کردن مسئولیت پذیری برای آینده و بدست گرفتن رهبری کنید‌. پشت سر دیگران باقی بمانید. ممکن است آن‌ها حقیقت‌های بیشتری را آشکار کنند اگر شما ساکت بمانید.

6.    بر روی اقدامات متمرکز شوید- فرصت‌ها و موانع مسدود کننده را مشخص کنید. مراجعه کنندگان خود را با خارج شدن از ناحیه امن خود به چالش بکشید. متوجه باشید که این چالش‌ها سودمند هستند اگر شما از قبل بنیاد اعتماد را بنا نهاده باشید. اگر مراجعه کننده نیازمند دستیابی به مهارت‌های جدید و خاص باشد، منابع شبکه‌ای و مرجع را برای او تهیه کنید.

7.    به جزئیات نگاه کرده و آینده،را بازنگری کنید- توافقنامه مربی گری خود را بروز رسانی کنید. زمان آن است که عمیق­تر عمل کرده و یا آرایه‌هایی وسیع­تر، موضوعات قابل آموزش را پوشش دهید.

8.    از روابط مربی گری نتیجه گیری کنید- اهدافی را که مراجعه کنندگان به آن‌ها دست یافته‌اند را جشن گرفته و هنگامیکه آن‌ها می‌خواهند مربی خود باشند، یک برنامه قابل پیگیری را ایجاد نمایید.

“مربیان نیاز دارند تا بفهمند داستان‌های با اهمیت در زندگی مراجعه کنندگان آن‌ها مربوط به چه چیزی بوده و چه چیزی را وارد زندگی خود کرده‌اند."

     مربی گری با یک توافق شفاف و دوجانبه بر روی یک هدف شروع می‌شود، اما در حقیقت درباره پروسه‌ها، بویژه هدایت‌ تحولات و زندگی و استراتژی‌های کاری می‌باشد. مربی گری یک دسیپلین نیست، مجموعه‌ای از مهارت‌ها می‌باشد. بیشتر مربیان کلی گرا هستند. یک مربی خوب، استاد محدوده‌ای از موضوعات است، از احساسات و موضوعات روانشناسی گرفته تا استراتژی‌های شغلی و مهارت‌هایی خاص در صنعت (مانند روش‌های فروش یا پرورش آن‌ها). شما نیازمند ارتباطات، مذاکرات و مهارت‌های حل اختلافات هستید، درست مثل بینش رفتاری.

“حتی اگر مراجعه کننده یک سازمان کامل باشد، پیشرفت آن... بشدت وابسته به عملکرد انسانی و دیدگاه افراد کلیدی آن می‌باشد."

     خیلی وقت‌ها، مربیان باید فراتر از انگیزه آگاهانه مراجعه کنندگان خود رفته و موانع و محرک‌های ناآگاهانه آنان را درک کنند. با وجود اینکه مربیان درمانگر نیستند، بیشتر کار آن‌ها بر گرفته شده از رفتارهای درمانی و تئوری‌های بهبود عملکرد افراد بالغ می‌باشد. آشنایی با مدل‌های گوناگون بهبود در روانشناسی و قادر بودن به اتخاذ درمان‌های گوناگون برای نیازهای فردی، برای یک مربی بسیار سودمند می‌باشد. روانشناسی به مربیان دیدگاه و ابزارهای توانمندی از تعبیر افسانه‌ها و تفکرات نمادین تا شیوه‌هایی برای ارتقا نوآوری‌های شخصی و کمک به مردم در زمینه‌های اجتماعی را ارائه می‌دهد. در حقیقت، بسیاری از تئوری‌های توسعه انسانی بر روی زمینه‌‌های اجتماعی تمرکز دارند، از قبیل ازدواج، خانواده و اشتغال. متخصصین توسعه انسانی مسیرهای تحولی که افراد بالغ طی نموده‌اند را مطالعه کردند تا شما تکنیک‌هایی آن‌ها را یاد گرفته و به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا تغییرات طبیعی زندگی را یاد بگیرند که در آن اولویت‌های مختلف برای افراد در بخش‌های مختلف بزرگسالی اهمیت دارد.

“نهایت عملکرد یک مربی... این است که به افراد و موسسات کمک کرده تا برای آینده‌ای نزدیک هدف و دیدگاه و برنامه‌های خود را بیابند."

     چون شغل‌های جدید بطور خطی عمل نمی‌کنند، برخی تئوری‌های توسعه دهنده شغلی، افراد را تشویق به داشتن طرز فکری کارآفرینانه برای خود می‌کنند. از زمانی که کار شما شامل آموزش شغلی گردید، این ناحیه از دانش رسمی را جذب کنید. مربیان مهارت پیدا کردن در دوره‌های کوتاه مدت درمانی را مفید می‌دانند که بر روی کمک به مراجعه کنندگان برای دادن راه حل‌های آنی به مشکلات بزرگ تمرکز دارند. تئوری‌های شغلی همچنین بر اهمیت برنامه ریزی مادام‌العمر شامل تفریحات تاکید دارند. استراحت و آرامش برای داشتن تعادل کاری سالم ضروری می‌باشند. دانستن اینکه چطور از بازدهی تفریحات استفاده کنید برای بازنشستگی ضروری می‌باشد.

بهبود افراد بالغ: هر زمان یک کار

     افراد اغلب زمانیکه نیازمند راهنمایی برای ایجاد تحول هستند با مربیان تماس می‌گیرند. هنگامی که تغییر کردن برای بیشتر افراد جدید است، مربیان می‌دانند که تغییر دائمی بوده و چرخه تغییر افراد بالغ تقریبا قابل پیش بینی می­باشد. افراد باید بفهمند که زندگی یک سفر است، نه یک مقصد و در آن هر بخش دارای مزیت‌هایی می‌باشد. در این بنیاد تئوری، مربیان به محض دانستن ارتباطات خاص از موقعیت یک شخص، می‌توانند به خوبی به او کمک کنند.

“افراد بالغی که در حال تلاش در هر زمینه‌ای هستند، سوال می‌پرسند، تصور می‌کنند، شجاعت دارند. یادگیری ادامه دار، فرد را با نشاط، بیدار و آینده نگر نگه میدارند."

     افراد بالغ زندگی را در "فصل­های زندگی" یا "تحولات زندگی" تجربه می­کنند. در طول "فصل­های زندگی"، افراد بالغ حس جریان داشتن را دارند، حسِ بودن در مسیری صحیح و تحقق آینده خود. در این دوران، افراد بالغ بر روی موفقیت و تسلط داشتن متمرکز می­شوند. یک فصل زندگی دارای دو بخش است: "بدنبالش برو" و "دوره افسردگی". در بخش اول، افراد پیشرفت می­کنند، اهداف خود را تغییر داده و یا دنبال می­کنند. آن­ها جریان داشتن را تجربه می­کنند. آن­ها بر روی موفقیت و تسلط داشتن متمرکز می­شوند. بر خلاف آن در بخش دوم، ناحیه افسردگی، افراد حس ناامیدی، خستگی و درجا زدن می­کنند. آن­ها شاید مجبور شوند با نیاز به یادگیری مهارت­های نوین و دنبال کردن اهداف کاری جدید مواجهه شوند. این زمانی است که یک مربی می­تواند به مراجعه کنندگان خود کمک کند تا موارد جایگزین، تنظیم و ایجاد "تحولات کوچک" را کشف کنند، مانند تحصیل مجدد یا تغییر مکان. شما می­توانید به مراجعه کنندگان خود پیشنهاد کنید تا سمینارها، کتاب­ها و کلاس­ها را پیگیری کنند، جاهایی که تسلط واقعی مهمتر از تئوری می­باشد. در این بخش، افراد بالغ یا به اهداف خود دوباره متعهد می­شوند یا راهی جدید را در پیش می­گیرند.

"بالاترین نیرو در زندگی ما ظرفیت ما در تصور، دیدگاه یا آرزو می­باشد، نه فقط وقتی جوان هستیم، بلکه بارها و بارها... این یک عنصر ضروری در سبک زندگی برای خودسازی افراد بالغ است."

     "تحولات زندکی" نیز دارای دو بخش می­باشد: "در خانه ماندن" و "آماده شدن". در طول تحول زندگی، دنیا ممکن است دشوار و غیر قابل پیش بینی بنظر برسد. مراجعه کنندگان ممکن است حس بدبینی پیدا کنند. آن­ها نیازمند بخشِ در خانه ماندن هستند، دورانی ساکت برای ارزیابی ماجراهای خود، گروه بندی مجدد و وفق دادن خود با آن­ها. وقتی شما چنین افرادی را آموزش می­دهید، سعی کنید به آن­ها کمک کرده تا با ارزش­های درونی خود دوباره ارتباط برقرار کنند. زمانیکه آن­ها به بخش آماده شدن رسیدند، آن­ها آماده مواجهه شدن با چالش­هایی نو و تعیین مسیرهایی جدید هستند و بعنوان مربی، شما آماده­اید تا به آن­ها کمک کنید.

مربی گری برای ارزش­های درونی

     رهبران بر روی تعادل شش ارزش اصلی تمرکز دارند: 1) ایجاد یک خویشتن شناسی مثبت، 2) بدنبال موفقیت رفتن، 3) صمیمی­تر کردن روابط، 4) بهبود خلاقیت، 5) اتصال روحی یا فلسفی به زندگی، 6) ایجاد شفقت و مشارکت اجتماعی. از این فهرست برای مربی گری استفاده کنید تا احساسات انگیزشی مراجعه کنندگان خود را کشف نمایید. مراجعه کنندگان را آماده کنید تا آینده ایده­آل خود را تجسم نمایند. به آن­ها کمک کنید تا اهدافی بزرگ را تعیین کرده و کلیات مراحل دستیابی به آن­ها را تصور نمایند. به آن­ها کمک کنید تا مهارت­های خاصی که اهدافشان نیاز دارند را بدست آورند. به آن­ها کمک کنید تا اهمیت نقش صمیمیت را درک کنند. آن­ها را تشویق به پرورش حس شوخ طبعی کرده تا بتوانند بیشتر عملگرا و خلاق باشند. تخصص و خود آگاهی را تقویت کنید. وقتی مراجعه کنندگان خودشان را درک کردند، خواهند توانست به دیگران کمک کنند.

"ما خود را در احساسات حبس می­کنیم... در سال­های بلوغ جوانی و برای آن­ها در میانسالی           می­سوزیم. (بجای اینکه باید) اولویت­های خود را... ارزیابی کنیم تا مطمئن شویم... با طبل خود میرقصیم، با ارزش­هایی نیرو می­گیریم که در قلب خود به آن­ها افتخار می­کنیم."

     بعنوان مربی به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا نقش خود در سیستم را مشخص کنند. افراد بالغ می­توانند نقش­های جدید انتخاب کنند و قبلی­ها را اگر دست و پا گیر هستند رها سازند. متن زندگی، داستان­هایی است که مردم به خودشان          می­گویند، زندگینامه خودشان. این داستان­ها و سنت­های مشابه تغییر و تحول مردم را بیان می­کنند. با تمرکز بر روی نقش جاری مراجعه کننده، مربی آن­ها را وادار به تصور نقشی که در آینده می­خواهد می­کند. به محض آنکه مراجعه کنندگان عادت تفکر واقع گرایانه برای نقش­های خود را در سیستم  در نظر بگیرند، برای آن­ها ساده­تر می­شود که تغییر آن نقش­ها را متصور شوند.

"سالخوردگی یک ورزش پر تماشا نیست. از حاضرین جدا شده و اکنون کاری کنید تا شانس شما برای یک زندگی طولانی را افزایش دهد. سرزندگی و امیدی را تجربه خواهید کرد که بیشتر نسل­های پیشین تصورش را هم نمی­کردند. هیچکدام از ما نمی­تواند جلوی سالخوردگی را بگیرد، اما لازم نیست تا پیر شویم."

     گاهی یادگیری چشم اندازهای جدید با یاد نگرفتن تصورات و عادات بد شروع می­شود. زمانیکه متوجه شدید چه اطلاعات جدیدی می­تواند به نفع مراجعه کننده شما باشد، استراتژی­های را برای مقابله با استرس شامل آن کنید. افراد بالغ نیازمند فعالیتی الهام بخش خیال پردازی هستند (تصور رویاهایی جسورانه از آینده، نه تصور یک تعطیلات یا یک شغل بهتر). به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا تصویرهایی ساده و شاعرانه در ذهن نگهدارند، چیزی از جنس حس و آرزو. با ایجاد الگویی مثبت برای پیشرفت افراد بالغ، مربیان خوشبینی و دیدگاهی را که افراد می­توانند با آن پیوسته توانایی­های خود را رشد دهند را گسترش می­دهند. به مراجعه کنندگان خود نشان دهید که هیچوت برای تغییر دیر نیست.

"آینده... چیزی نیست که در انتظار ما نشسته باشد، بلکه چیزی است که ما آن را می­سازیم... اگر ما آینده خویش را نسازیم، شخصی دیگر ما را بخشی از آینده­اش می­کند...  . آینده، یا مجموعه      گذشته­های ما می­باشد یا مجموعه آرزوهایی برای چیزی که شاید بشویم."

     فراموش نکنید که مربیان نیز باید خود را بطور مرتب از نو بسازند. بخوانید، یاد بگیرید، وارد شبکه شوید، در کارگاه­هایی که شما را در موضوعات جذابش غوطه­ور می­کنند با تمام وجود کار کنید، به مدیریت زمان توجه کنید، روزمره­های خود را دگرگون کرده و خود را برای ماجراجویی آماده کنید. با پیشرفت­های زمینه کاری خود همراه باشید. بدنبال یک مدرک بودن را مد نظر قرار داده یا حتی درمان­هایی را برای شفاف سازی خواسته­های خود امتحان کرده و از پس هر مشکل روانی برآیید. بخش­های مهم زندگی خود را بهبود ببخشید، با 10% در هر ماه برای شش ماه: برای مثال کاهش تماشای تلویزیون. مصرف کالری، چربی و الکل را کاهش دهید. خود را فیزیکی و روانی به چالش بکشید. به اندازه کافی بخوابید. با روابط عمومی سازمان­ها، موسسات مذهبی یا خدمات اجتماعی تماس برقرار کنید. و بطور پیوسته  سرمایه گذاری در خانواده و دوستان خود را تجدید کنید.

مشاهده بیشتر
نظر کاربران
امتیاز
0
0
0
0
0
میانگین 0
کل رای ها0