
خلاصه کتاب یک منبع راهنمای جامع برای مدیران، مجریان، مشاوران و متخصصین منابع انسانی
The Handbook of Coaching: A Comprehensive Resource Guide for Managers, Executives, Consultants, and Human Resource Professionals

نویسنده فردریک اچ هادسون

چکیده
"فردریک اچ هادسون" این راهنمای کامل مرجع و نظرسنجی میدانی درباره آموزش را در درجه اول برای مربیان و مربیان مشتاق نوشته است. او بر روی بهترین روشهای یاددادن مربیگری و انتقال دانش و منابع گسترده توسط لیستی از کتابها و برنامههای حرفهای، تمرکز کرده است. پیام حقیقی نهفته در این اطلاعات این است که یک مربی خوب، بالاترین درجه از منابع انسانی میباشد. اگر شما یک مربی میباشید، از دقت این کتاب بهره میبرید. اگر شما با این حوزه آشنا نیستید، این کتاب برای فهمیدن موضوعات زیادی در رابطه با آموزش حرفهای بوده و بر روی افراد و موسسات تاثیر گذار میباشد. ما این کتاب را برای کسانی که میخواهند درباره آموزش دادن یاد بگیرند، مدیران منابع انسانی، کتابخانههای تجاری و مجریانی که مربیان یا مدیران تیم را استخدام میکنند و بویژه برای خود مربیان، پیشنهاد میکنیم. این موضوع را فراموش کنید که هر چه باید میدانستید را در مهدکودک یاد گرفتهاید، برای موفقیت، شما باید بطور پیوسته یاد بگیرید. فقط کافیست که از یک مربی سوال کنید.
توضیحات
نکات مهم
· یک مربی میتواند راهنماییهای سودمندی را در حین تحولات شخصی و سازمانی ارائه کند.
· یک مربی میتواند به مراجعه کنندگان خود کمک کرده تا با ویژگیهای اهداف زندگی خود آشنا شده و عملکردهای خود را در مهارتهایی مشخص یا مربوط به فناوری ارتقا دهند.
· مربیان میتوانند به رویا پردازان کمک کنند تا برنامه ریز شوند.
· مربیگری یک کار بلند مدت بوده که نیازمند ارتباطی عمیق با مراجعه کننده میباشد.
· یک مربی، از الگوهای تئوری روانشناسی و جامعه شناسی استفاده کرده تا رشد شخصیتی را درک کند و فرآیند تغییر کردن را آسان نماید.
· مربیان هم به پیشرفت افراد و هم موسسات فکر میکنند.
· چرخه تغییر کردن بسادگی قابل پیش بینی است. افراد بالغ وارد "فصلهای زندگی" نسبتا ثابت خود شده و سپس وارد دوران تحول در پرسشهای بنیادی خود میشوند.
· یادگیری تغییر دادن این تحولات اجتناب ناپذیر، یک مهارت حیاتی میباشد که انعطاف پذیری را بوجود میآورد.
· یک مربی به مراجعه کنندگان خود کمک میکند تا یک سری برنامه را برای ارزشهای اصلی خود طرح ریزی کند.
· یادگیری ادامه دار یک استراتژی مادامالمعر بوده که افراد بالغ را با افزایش سن به چالش میکشد.
خلاصه مطالب
کاری که مربیان حرفهای انجام میدهند
در گذشته طرز فکر متداول این بود که اگر شما کارتان را با ثبات قدم و سخت کوشی انجام داده تا بهترین عملکرد خود را ارائه دهید، رفته رفته همه چیز در زندگی شما بهبود مییابد. سفر شما به مقصدی شاد و امن به پایان میرسد. با پایبندی به معیارهای فرهنگی، حس تعلق خاطر خواهید داشت.
"مربیگری هنر راهنمایی کردن فردی دیگر، افراد یا سیستمهای انسانی بسوی تحقق بخشیدن به آینده میباشد."
بیشتر افراد بالغ باور دارند که یادگیری متعلق به کودکان است. به محض بیرون آمدن از مدرسه، آنها فکر میکنند که زندگی یعنی کمتر یادگرفتن و بیشتر کار کردن. اما زندگی حرفهایها بیشتر شبیه به کتابهای طولانی میباشد. پیشرفت افراد بالغ در یک چرخه جریان دارد: وقتی یکی را تمام کردی، بعدی را شروع کن. در جهان تجاری امروز، ممکن است شما چندین شغل داشته یا مسیرهای شغلی خود را عوض کنید. برای تطبیق با چنین تغییرات در حال انجامی، باید بدانید چگونه خود را از نو بسازید. یادگیری مداوم، بخش حیاتی از این فرآید میباشد، اما شما مسئول تعیین برنامه یادگیری خود هستید. این چالش شخصی و انفرادی، یک چالش برای تیم و موسسه نیز میباشد.
"هرگاه مراجعه کنندگان برنامههای خود را تمرین و اجرا میکنند، آنها را بدقت تنظیم نموده، اعتبار سنجی کرده... و حس میکنند برنامههای آنان در حال جواب دادن هستند."
اینجا مربیان وارد کار میشوند. مربی یک معلم است، اما ارتباط مربی و مراجعه کننده (چه یک شخص، یک تیم و یا یک شرکت) خیلی عمیقتر از آن خواهد بود. کار یک مربی این است که رابطه موفقیتهایی مشخص را با طراحی کل یک نقشه که با مراجعه کننده برای ارزشهای اساسی او طراحی کرده است را نشان دهد. مربی فرآیند آموزش را هدایت کرده، به مراجعه کننده کمک کرده تا از گزینههای انتخابی و منابع خود آگاه شوند و فراگیری مهارتهای جدید را برای او ساده میکند. مربیان به شما یاد میدهند تا بجای ترس از تغییر، آن را مدیریت کنید. آنها شما را ترغیب کرده تا شخصیت خود را بهبود ببخشید تا زمانی که دنیا در حال تغییر است، بتوانید یک تغییر دائمی را ایجاد نمایید.
“مربی گری ایجاد روابطی حیاتی با مراجعه کنندگان در طول زمان میباشد، کسانی که بدنبال شفاف سازی و مهارتهایی مورد نیاز برای ایجاد تغییر در زندگیها و سیستمهای انسانی خود (زوجها، خانوادهها، کار، جوامع) در آیندهای نزدیک هستند."
شرکتهایی که ایدههای مدیریتی موفق در دهه ۸۰ را دنبال کردند، مدیران میان رده خود را رها کرده و اجاره دادند تا کارمندان نتایج خودشان را بدون آن رده از رهبری و یا کلا بدون هیچ رهبری، مدیریت کنند. گرچه، زمانی که شرکتها در حال ارتقای تیمهای کاری بودند، این یک روند طبیعی بود که وقتی تیم به یک مشکل بر میخورد یک مربی را استخدام کنند. موسسات میتوانند مربیان را میان خودشان انتخاب کنند ولی این کار نیازمند شخصی قابل اطمینان، کسی با توانایی هدایت کارمندان (بویژه در مورد فراگرفتن مهارتهای جدید) و توانایی نشان دادن رهبری کردن میباشد. مربی گری موثر با تسلط در مهارتها، برنامه ریزی برای زندگی، موسسات و همکاری کردن سر و کار دارد. اگر فرهنگ یک شرکت در حال پرورش و الهام گیری است، یک مربی باید از آن پشتیبانی کرده و در بازسازی آن مشارکت نماید. اگر نه، مربی میتواند این تحول را به یک فرهنگ داخل سازمانی جدیدتر و مرتبطتر هدایت کند. مربیان الگوی افراد برای کار و اهداف شخصی خود، آموزش تیم و اوج تحول در موسسه میباشند.
“دنیایی که ما در آن فعالیت داریم، دنیایی است که ما آن را درک میکنیم. اگر افراد میخواهند تغییر کنند، ابتدا باید درک خود از خویشتن و موقعیت خود را تغییر دهند."
مربیان برای خوشبینی در میان هیاهو و تغییرات یک معیار را بوجود میآورند. آنها با اقدام کردن و مثال زدن آموزش میدهند، به تشخیص جنبههای مثبت تغییر کمک کرده و پیشرفت را آسان میکنند. مربیان بر روی نیروی محرک ارزشهای درونی هر شخص تمرکز میکنند. مربیان محیط همکاری را پرورش داده و ارزشهای شخصی را به ارزشهای سازمانی ربط میدهند.
تخصص هدایت کردن: صحبت کردن با مربیان
برای داشتن اعتبار در میان هیاهوی تغییرات، روابط مربی گری باید بر مبنای اعتماد استوار گردند. بعنوان یک مربی، شما برای پیدا کردن فرصتهای جدید و ناآشنا (برای افراد، گروهها یا شرکتها) در یک محیط در حال تغییر مورد اعتماد قرار گرفتهاید. این کار نیازمند القای خوشبینی و مقابله با رفتارهای منفی میباشد. شما آنجا برای تصحیح کردن نیامدهاید، کار شما پیدا کردن نقاط قوت و ضعف میباشد. با راهنمایی و برنامه ریزی، میتوانید به مراجعه کنندگان خود کمک کرده تا با اصالت موجود و اهداف آینده خود، تحولات شخصی و سازمانی را محقق سازند. وجود اهمیت تمرینات تجاری برای یک مربی، مانند اهمیت آن برای هر متخصص دیگری میباشد. برای داشتن بهترین تمرین، روند ساختن روابط مربیگری با مراجعه کنندگان، شامل این هشت مرحله میباشد:
1. یک پیوستگی برمبنای اعتماد ایجاد کنید- این کار بنیاد یک تعهد رسمی برای روابط حرفهای را میسازند.
2. یک توافقنامه مربی گری ایجاد کنید- این یک سند ثابت است. مبحثی است برای بررسی پیشرفت مراجعه کنندگان و هر اصلاحات دیگری. انتظارات شما (و مراجعه کنندگان) را درباره نتایج عملکرد آموزش، شفاف سازی میکند.
3. به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا بهترین نتیجه ممکن را متصور شوند- پرسشها را به آرامی بررسی کرده و مراجعه کنندگان خود را راهنمایی کرده تا جوابهای خود را بیابند. مراجعه کنندگان را وادار به دیدن نقش خویش کنید. در این پروسه، شما شروع به فهمیدن شکاف بین وضعیت فعلی مراجعه کنندگان و اهداف آینده آنان میکنید.
4. به مراجعه کنندگان کمک کنید تا یک برنامه را ایجاد کنند- برنامههایی شامل اهداف کوتاه و بلند مدت و اقداماتی را برای تحقق آنها ایجاد کنید. به آنها کمک کنید امید به آینده خود را متصور شوند.
5. با مقاومت مقابله کنید- هنگامی که به مراجعه کنندگان خود کمک میکنید تا برنامههای خود را اجرا کنند، از کسانی که شروع به دیدن اهدافی قابل دسترسی کردهاند، بعضی مقاومتهای طبیعی را خواهید دید. مراجعه کنندگان برای اهدافی که دور از دسترس به نظر میرسند، از مربیان کمک میخواهند. از بعضی لحاظ، عامل منفی در زندگی مراجعه کنندگان که به تنهایی او را از پیشرفت باز میدارد، در ظاهر اوست. ماهیت مقاومت را فهمیده، به مراجعه کننده کمک کنید تا درباره آن آگاه شود و بجای سعی در حذف موضوع، روی آن کار کنید. برای مراجعه کننده خود مانند یک آینه باشید. بفهمید چه چیزی آنها را خسته و یا متوقف میکند. الگوهای دسترسی به آنها را پیدا کنید. آنها را قادر به تصور کردن مسئولیت پذیری برای آینده و بدست گرفتن رهبری کنید. پشت سر دیگران باقی بمانید. ممکن است آنها حقیقتهای بیشتری را آشکار کنند اگر شما ساکت بمانید.
6. بر روی اقدامات متمرکز شوید- فرصتها و موانع مسدود کننده را مشخص کنید. مراجعه کنندگان خود را با خارج شدن از ناحیه امن خود به چالش بکشید. متوجه باشید که این چالشها سودمند هستند اگر شما از قبل بنیاد اعتماد را بنا نهاده باشید. اگر مراجعه کننده نیازمند دستیابی به مهارتهای جدید و خاص باشد، منابع شبکهای و مرجع را برای او تهیه کنید.
7. به جزئیات نگاه کرده و آینده،را بازنگری کنید- توافقنامه مربی گری خود را بروز رسانی کنید. زمان آن است که عمیقتر عمل کرده و یا آرایههایی وسیعتر، موضوعات قابل آموزش را پوشش دهید.
8. از روابط مربی گری نتیجه گیری کنید- اهدافی را که مراجعه کنندگان به آنها دست یافتهاند را جشن گرفته و هنگامیکه آنها میخواهند مربی خود باشند، یک برنامه قابل پیگیری را ایجاد نمایید.
“مربیان نیاز دارند تا بفهمند داستانهای با اهمیت در زندگی مراجعه کنندگان آنها مربوط به چه چیزی بوده و چه چیزی را وارد زندگی خود کردهاند."
مربی گری با یک توافق شفاف و دوجانبه بر روی یک هدف شروع میشود، اما در حقیقت درباره پروسهها، بویژه هدایت تحولات و زندگی و استراتژیهای کاری میباشد. مربی گری یک دسیپلین نیست، مجموعهای از مهارتها میباشد. بیشتر مربیان کلی گرا هستند. یک مربی خوب، استاد محدودهای از موضوعات است، از احساسات و موضوعات روانشناسی گرفته تا استراتژیهای شغلی و مهارتهایی خاص در صنعت (مانند روشهای فروش یا پرورش آنها). شما نیازمند ارتباطات، مذاکرات و مهارتهای حل اختلافات هستید، درست مثل بینش رفتاری.
“حتی اگر مراجعه کننده یک سازمان کامل باشد، پیشرفت آن... بشدت وابسته به عملکرد انسانی و دیدگاه افراد کلیدی آن میباشد."
خیلی وقتها، مربیان باید فراتر از انگیزه آگاهانه مراجعه کنندگان خود رفته و موانع و محرکهای ناآگاهانه آنان را درک کنند. با وجود اینکه مربیان درمانگر نیستند، بیشتر کار آنها بر گرفته شده از رفتارهای درمانی و تئوریهای بهبود عملکرد افراد بالغ میباشد. آشنایی با مدلهای گوناگون بهبود در روانشناسی و قادر بودن به اتخاذ درمانهای گوناگون برای نیازهای فردی، برای یک مربی بسیار سودمند میباشد. روانشناسی به مربیان دیدگاه و ابزارهای توانمندی از تعبیر افسانهها و تفکرات نمادین تا شیوههایی برای ارتقا نوآوریهای شخصی و کمک به مردم در زمینههای اجتماعی را ارائه میدهد. در حقیقت، بسیاری از تئوریهای توسعه انسانی بر روی زمینههای اجتماعی تمرکز دارند، از قبیل ازدواج، خانواده و اشتغال. متخصصین توسعه انسانی مسیرهای تحولی که افراد بالغ طی نمودهاند را مطالعه کردند تا شما تکنیکهایی آنها را یاد گرفته و به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا تغییرات طبیعی زندگی را یاد بگیرند که در آن اولویتهای مختلف برای افراد در بخشهای مختلف بزرگسالی اهمیت دارد.
“نهایت عملکرد یک مربی... این است که به افراد و موسسات کمک کرده تا برای آیندهای نزدیک هدف و دیدگاه و برنامههای خود را بیابند."
چون شغلهای جدید بطور خطی عمل نمیکنند، برخی تئوریهای توسعه دهنده شغلی، افراد را تشویق به داشتن طرز فکری کارآفرینانه برای خود میکنند. از زمانی که کار شما شامل آموزش شغلی گردید، این ناحیه از دانش رسمی را جذب کنید. مربیان مهارت پیدا کردن در دورههای کوتاه مدت درمانی را مفید میدانند که بر روی کمک به مراجعه کنندگان برای دادن راه حلهای آنی به مشکلات بزرگ تمرکز دارند. تئوریهای شغلی همچنین بر اهمیت برنامه ریزی مادامالعمر شامل تفریحات تاکید دارند. استراحت و آرامش برای داشتن تعادل کاری سالم ضروری میباشند. دانستن اینکه چطور از بازدهی تفریحات استفاده کنید برای بازنشستگی ضروری میباشد.
بهبود افراد بالغ: هر زمان یک کار
افراد اغلب زمانیکه نیازمند راهنمایی برای ایجاد تحول هستند با مربیان تماس میگیرند. هنگامی که تغییر کردن برای بیشتر افراد جدید است، مربیان میدانند که تغییر دائمی بوده و چرخه تغییر افراد بالغ تقریبا قابل پیش بینی میباشد. افراد باید بفهمند که زندگی یک سفر است، نه یک مقصد و در آن هر بخش دارای مزیتهایی میباشد. در این بنیاد تئوری، مربیان به محض دانستن ارتباطات خاص از موقعیت یک شخص، میتوانند به خوبی به او کمک کنند.
“افراد بالغی که در حال تلاش در هر زمینهای هستند، سوال میپرسند، تصور میکنند، شجاعت دارند. یادگیری ادامه دار، فرد را با نشاط، بیدار و آینده نگر نگه میدارند."
افراد بالغ زندگی را در "فصلهای زندگی" یا "تحولات زندگی" تجربه میکنند. در طول "فصلهای زندگی"، افراد بالغ حس جریان داشتن را دارند، حسِ بودن در مسیری صحیح و تحقق آینده خود. در این دوران، افراد بالغ بر روی موفقیت و تسلط داشتن متمرکز میشوند. یک فصل زندگی دارای دو بخش است: "بدنبالش برو" و "دوره افسردگی". در بخش اول، افراد پیشرفت میکنند، اهداف خود را تغییر داده و یا دنبال میکنند. آنها جریان داشتن را تجربه میکنند. آنها بر روی موفقیت و تسلط داشتن متمرکز میشوند. بر خلاف آن در بخش دوم، ناحیه افسردگی، افراد حس ناامیدی، خستگی و درجا زدن میکنند. آنها شاید مجبور شوند با نیاز به یادگیری مهارتهای نوین و دنبال کردن اهداف کاری جدید مواجهه شوند. این زمانی است که یک مربی میتواند به مراجعه کنندگان خود کمک کند تا موارد جایگزین، تنظیم و ایجاد "تحولات کوچک" را کشف کنند، مانند تحصیل مجدد یا تغییر مکان. شما میتوانید به مراجعه کنندگان خود پیشنهاد کنید تا سمینارها، کتابها و کلاسها را پیگیری کنند، جاهایی که تسلط واقعی مهمتر از تئوری میباشد. در این بخش، افراد بالغ یا به اهداف خود دوباره متعهد میشوند یا راهی جدید را در پیش میگیرند.
"بالاترین نیرو در زندگی ما ظرفیت ما در تصور، دیدگاه یا آرزو میباشد، نه فقط وقتی جوان هستیم، بلکه بارها و بارها... این یک عنصر ضروری در سبک زندگی برای خودسازی افراد بالغ است."
"تحولات زندکی" نیز دارای دو بخش میباشد: "در خانه ماندن" و "آماده شدن". در طول تحول زندگی، دنیا ممکن است دشوار و غیر قابل پیش بینی بنظر برسد. مراجعه کنندگان ممکن است حس بدبینی پیدا کنند. آنها نیازمند بخشِ در خانه ماندن هستند، دورانی ساکت برای ارزیابی ماجراهای خود، گروه بندی مجدد و وفق دادن خود با آنها. وقتی شما چنین افرادی را آموزش میدهید، سعی کنید به آنها کمک کرده تا با ارزشهای درونی خود دوباره ارتباط برقرار کنند. زمانیکه آنها به بخش آماده شدن رسیدند، آنها آماده مواجهه شدن با چالشهایی نو و تعیین مسیرهایی جدید هستند و بعنوان مربی، شما آمادهاید تا به آنها کمک کنید.
مربی گری برای ارزشهای درونی
رهبران بر روی تعادل شش ارزش اصلی تمرکز دارند: 1) ایجاد یک خویشتن شناسی مثبت، 2) بدنبال موفقیت رفتن، 3) صمیمیتر کردن روابط، 4) بهبود خلاقیت، 5) اتصال روحی یا فلسفی به زندگی، 6) ایجاد شفقت و مشارکت اجتماعی. از این فهرست برای مربی گری استفاده کنید تا احساسات انگیزشی مراجعه کنندگان خود را کشف نمایید. مراجعه کنندگان را آماده کنید تا آینده ایدهآل خود را تجسم نمایند. به آنها کمک کنید تا اهدافی بزرگ را تعیین کرده و کلیات مراحل دستیابی به آنها را تصور نمایند. به آنها کمک کنید تا مهارتهای خاصی که اهدافشان نیاز دارند را بدست آورند. به آنها کمک کنید تا اهمیت نقش صمیمیت را درک کنند. آنها را تشویق به پرورش حس شوخ طبعی کرده تا بتوانند بیشتر عملگرا و خلاق باشند. تخصص و خود آگاهی را تقویت کنید. وقتی مراجعه کنندگان خودشان را درک کردند، خواهند توانست به دیگران کمک کنند.
"ما خود را در احساسات حبس میکنیم... در سالهای بلوغ جوانی و برای آنها در میانسالی میسوزیم. (بجای اینکه باید) اولویتهای خود را... ارزیابی کنیم تا مطمئن شویم... با طبل خود میرقصیم، با ارزشهایی نیرو میگیریم که در قلب خود به آنها افتخار میکنیم."
بعنوان مربی به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا نقش خود در سیستم را مشخص کنند. افراد بالغ میتوانند نقشهای جدید انتخاب کنند و قبلیها را اگر دست و پا گیر هستند رها سازند. متن زندگی، داستانهایی است که مردم به خودشان میگویند، زندگینامه خودشان. این داستانها و سنتهای مشابه تغییر و تحول مردم را بیان میکنند. با تمرکز بر روی نقش جاری مراجعه کننده، مربی آنها را وادار به تصور نقشی که در آینده میخواهد میکند. به محض آنکه مراجعه کنندگان عادت تفکر واقع گرایانه برای نقشهای خود را در سیستم در نظر بگیرند، برای آنها سادهتر میشود که تغییر آن نقشها را متصور شوند.
"سالخوردگی یک ورزش پر تماشا نیست. از حاضرین جدا شده و اکنون کاری کنید تا شانس شما برای یک زندگی طولانی را افزایش دهد. سرزندگی و امیدی را تجربه خواهید کرد که بیشتر نسلهای پیشین تصورش را هم نمیکردند. هیچکدام از ما نمیتواند جلوی سالخوردگی را بگیرد، اما لازم نیست تا پیر شویم."
گاهی یادگیری چشم اندازهای جدید با یاد نگرفتن تصورات و عادات بد شروع میشود. زمانیکه متوجه شدید چه اطلاعات جدیدی میتواند به نفع مراجعه کننده شما باشد، استراتژیهای را برای مقابله با استرس شامل آن کنید. افراد بالغ نیازمند فعالیتی الهام بخش خیال پردازی هستند (تصور رویاهایی جسورانه از آینده، نه تصور یک تعطیلات یا یک شغل بهتر). به مراجعه کنندگان خود کمک کنید تا تصویرهایی ساده و شاعرانه در ذهن نگهدارند، چیزی از جنس حس و آرزو. با ایجاد الگویی مثبت برای پیشرفت افراد بالغ، مربیان خوشبینی و دیدگاهی را که افراد میتوانند با آن پیوسته تواناییهای خود را رشد دهند را گسترش میدهند. به مراجعه کنندگان خود نشان دهید که هیچوت برای تغییر دیر نیست.
"آینده... چیزی نیست که در انتظار ما نشسته باشد، بلکه چیزی است که ما آن را میسازیم... اگر ما آینده خویش را نسازیم، شخصی دیگر ما را بخشی از آیندهاش میکند... . آینده، یا مجموعه گذشتههای ما میباشد یا مجموعه آرزوهایی برای چیزی که شاید بشویم."
فراموش نکنید که مربیان نیز باید خود را بطور مرتب از نو بسازند. بخوانید، یاد بگیرید، وارد شبکه شوید، در کارگاههایی که شما را در موضوعات جذابش غوطهور میکنند با تمام وجود کار کنید، به مدیریت زمان توجه کنید، روزمرههای خود را دگرگون کرده و خود را برای ماجراجویی آماده کنید. با پیشرفتهای زمینه کاری خود همراه باشید. بدنبال یک مدرک بودن را مد نظر قرار داده یا حتی درمانهایی را برای شفاف سازی خواستههای خود امتحان کرده و از پس هر مشکل روانی برآیید. بخشهای مهم زندگی خود را بهبود ببخشید، با 10% در هر ماه برای شش ماه: برای مثال کاهش تماشای تلویزیون. مصرف کالری، چربی و الکل را کاهش دهید. خود را فیزیکی و روانی به چالش بکشید. به اندازه کافی بخوابید. با روابط عمومی سازمانها، موسسات مذهبی یا خدمات اجتماعی تماس برقرار کنید. و بطور پیوسته سرمایه گذاری در خانواده و دوستان خود را تجدید کنید.